مقدمه: معیارهایی که امروز برای توسعه بهرهوری در نیروهای انسانی، سازمانها و جوامع بشری درنظر گرفته می شود، معیارهای متفاوتی با آنچه که در طی دهههای شصت و هفتاد مطرح بود تلقی می شوند، بهبود سیاستگذاری در حوزه ارتقا و توسعه فرهنگ بهرهوری، توسعه فرایند تحقیق و پژوهش در چارچوب مسایل بهرهوری در سازمانها، افزایش درجه بازبودن اقتصاد به سوی تجارت خارجی و میزان درجه رقابتپذیری اقتصاد در بازارهای جهانی از جمله معیارهایی هستند که اثرات بسیار مثبت و معنیداری بر بهرهوری دارند. پرسش مطرح می تواند این باشد که کدامیک یا چند معیار از معیارهای ذکرشده بالا طی دهه اخیر در کشورمان اجرا یا رشد داشته است و اینکه آیا از مقوله بهرهوری در سازمانهای تولیدی و خدماتی ما استفاده مطلوب شده است و اساسا به آن توجه جدی می شود؟ بهنظر می رسد پاسخگویی به پرسشهای مطرح شده منوط به یافتن موانع اجرایی که بر سرراه فرایند رشد و توسعه بهرهوری قرار دارند، است.
به همین منظور انجمن بهرهوری ایران در نشستی دوروزه در مرکز همایشهای وزارت نیرو سعی براین داشت تا به شناسایی موانع اجرایی سرراه توسعه بهرهوری بپردازد.
آنچه که در این نشست برآن تاکید بسیار شد، تحلیل عوامل موثر بربهرهوری کل عوامل در اقتصاد، بررسی عوامل موثر بربهرهوری نیروی کار در بنگاههای صنعتی و اقتصادی، مطالعه موانع و راهکارهای بهرهوری نیروی انسانی و سرمایه در سطح ملی و بنگاهی و بهرهوری بهعنوان سرمایههای نامشهود سازمانها بود. سخنان برخی از سخنرانان این نشست را می خوانیم:
مهندسی ارزش
تدوین یک استراتژی موفق بهمنظور بهبود بهرهوری، مستلزم پیریزی سامانهای برای بخش، پایش و ارتقای بهرهوری در سطوح خرد و کلان است. دکتر جلیل خاوندکار از مرکز تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان در مقاله ای که با همکاری آقای احسان خاوندکار و خانم ماهرخ بلوری به این همایش ارایه کردهاند می افزاید، بیشک در فضای بسیار متغیر امروز، وجود رویکردی سامانهمند و مبتنی بر چارچوب مدیریتی در اتخاذ سیاستها و دستورات بهبود بهرهوری بسیار بااهمیت است.
بابکارگیری روشها و متدولوژیهای ارزشافزا در روند مدیریت بهرهوری، میتوان از میان قابلیتهای همافزای این روشها و فرایندهای مدیریت بهرهوری، به افزایش حداکثری شاخصهای بهرهوری موردنظر از استقرار سامانههای مدیریت بهرهوری دست یافت. این میان مهندسی ارزش بهعنوان متدولوژی ارزش – محور برپایه منطق دستیابی به حداکثر کارکرد قابل حصول در سطح پایایی کیفی – ایمنی و بهبود کیفیت و ایمنی محصول – خدمات در فضای حداقلی هزینهها، می تواند ابزاری توانمند در جهت مدیریت بهرهوری و دستیابی به سطح مطلوب شاخصهای بهرهوری کارآمد باشد.
سرمایهگذاری بر سرمایههای انسانی
دکتر عباسعلی حاج کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی بهاتفاق دکتر رضا پیرایش، عضو هیات علمی دانشگاه زنجان نقش سرمایهگذاری بر نیروهای انسانی بهمنظور افزایش بهرهوری سازمانها را مورد بررسی قرار دادند. بهاعتقاد این دو، اکنون برای تمامی جوامع اهتمام به دانش، آموزش و پرورش از حد یک فضیلت فردی و اجتماعی فراتر رفته و لازمه حیات فعال و بقای ملی و نقشپذیری موثر بینالمللی محسوب می شود. روند شتابان تحولات علمی و فنی اهمیت یافتن دانش به عنوان اصلیترین عامل مزیت رقابتی کشورها، فرصت چندانی برای جوامع زنده که طالب سهمی در تولیدات علمی و فناوری جهان هستند، برای پرداختن به امور جنبی و حاشیهای و نمایشی نمودن برنامهها و تفننی برخورد کردن با مسائل جدی آموزش عالی باقی نگذاشته است. این خود مستلزم اولویتگذاری دقیق با توجه به محدودیت منابع مالی نیروی انسانی متخصص در امور آموزشی، پژوهشی و فناوری در تمامی سطوح است که باید مورد توجه جدی بنگاهها و موسسات (اعم از تولیدی وخدماتی) قرار گیرد.
مسئله بهرهوری یکی از شاخصهای نوین و کارآمد اقتصاد و مدیریت است. استفاده بهینه از منابع (طبیعی و انسانی) در واقع هنری است که نسبت به قوانین و معادلات اثبات شده در اقتصاد برتری دارد. اکنون در اقتصاد تمامی کشورها ارتقای بهرهوری به اولویتی ملی تبدیل شده است و ادامه حیات و بقای اقتصادی کشورها به توانایی مستمر در کسب تولید بهینه در ازاء هر واحد ستاده وابسته است وهمه صاحبنظران عقیده دارند که بهرهوری عامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی و بهبودبخشیدن به سطح زندگی افراد جامعه را فراهم میآورد. امروزه اقتصاد کشورمان بهدلیل اتکا به درآمدهای نفتی از یک سو و بهرهوری پایین منابع انسانی در بخشهای مختلف (اعم از دولتی و غیردولتی) از سوی دیگر مشکلات عمدهای را برای اقتصاد کشور ایجاد می نماید. جهت بهبود وضعیت اقتصاد در بلندمدت باید به فکر ارتقاء بهرهوری بود. بهبود و ارتقای بهرهوری باعث صرفهجویی در استفاده از منابع کمیاب تولیدی است و قدرت رقابتی ناشی از آن موجب حفظ ارزش پولی و بالارفتن آن خواهد بود. همچنین رشد بهرهوری موجب افزایش درآمد سرانه میشود که آن امر خود محصول رشد بهرهوری کل میباشد. باارتقای بهرهوری امکان دستیابی به سطح بالای استاندارد زندگی نیز میسر میشود.
جهت ارتقای بهرهوری استراتژیها و روشهای مختلفی وجود دارد. در این مقاله با تاکید بر سرمایهگذاری برروی منابع انسانی و نقش آموزش در ارتقای بهرهوری منابع انسانی موضوع مورد تاکید قرار گرفته است.
امروزه در بسیاری از کشورها بر سرمایهگذاری انسانی تاکید بیشتر میشود. سرمایهگذاری انسانی و اعتلای کیفیت نیروی کار یکی از زمینهها و راههای اصلی واساسی ارتقای بهرهوری و تسریع رشد و توسعه سازمانهاست. تعلیم و تربیت بهعنوان بارزترین نمود سرمایهگذاری انسانی نقش اصلی را در این زمینه ایفا میکند. آموزش از یک طرف بر بازدهی و توانایی نیروی کار اضافه نموده و استعداد و توانایی را شکوفا مینماید و از سوی دیگر زمینه استفاده از فناوری پیشرفته را فراهم می سازد.
برنامهریزی برمبنای سیستمهای ارتباطی
بهاعتقاد دکتر محمدرضا جلالی از دانشگاه پیام نور، جوامع در حال توسعه باید توجه به زمینههای فرهنگی، علمی و تکنولوژیک خود را افزایش دهند این میتواند زیرساختهای توسعهای این گونه جوامع را بهینهتر سازد.
از جمله این زیرساختها میتوان به مباحث مربوط به اطلاعات، ارتباطات، آموزش و زمینههای نرمافزاری و سختافزاری اشاره کرد. متاسفانه در کشورهای در حال توسعه هنوز با مشکلات و تضادهایی ازنظر دانش پایه، پذیرش فرهنگی، ساختار اجتماعی و علوم کاربردی روبرو هستند.
سخنران میافزاید، شتاب در توسعه روزافزون کمی و کیفی اطلاعات، ارتباطات و فناوریهای متناسب باآنها روشهایی را در شکلگیری فرهنگ رفتاری، ابزاری و سازمانی طلب می کند که به واسطه روشهای نوین و پیشرفته آموزشی با تکیه بر ماهیت و عملکرد مفاهیم اطلاعات و ارتباطات می تواند به نوعی تعادل نسبی در سطح شبکههای جهانی و ملی فراهم سازد.
با بکارگیری نگرشی سیستمی و باتوجه به روند تکاملی و کارکرد این مفاهیم در جریان شناخت، مقایسه، طبقهبندی، شاخصبندی و ارزیابی جامع آنها، که باید مورد توجه قرار گیرند. در جهت توسعه منابع انسانی سیستم معرفی شده با تکیه بر روند شکلگیری و تکامل زنجیرههای اطلاعات و ارتباطات و تقارن آنها با نظامهای آموزشی، تحقیقات و بهرهوری، به نظر می رسد می تواند پارهای از مشکلات برنامه ریزی، مدیریت و ارزشیابی و توسعه منابع انسانی و تکنولوژیک را مورد شناخت، تجزیه و تحلیل و طراحی کاربردی قرار دهد، تا شاید بتوان راهبردها و شاخصهایی میانبر را در رسیدن کشورهای غیرتوسعه یافته به سمت پذیرش و کاربرد حیطههای اطلاعات و ارتباطات در آمورش و خلاقیت منابع انسانی فراهم نمود.
این مهم بویژه با تشابه و کارکرد مشترکی که سیستمهای اطلاعات و ارتباطات با مفاهیم، آموزش و تحقیق دارند بهتر قابل استفاده و تعمیم می باشد. همچنین می توان گفت امروزه دیگر نگاه به سرمایه انسانی در مدیریتهای پیشرفته از کاربرد نیروی انسانی به سمت درک و توسعه منابع انسانی حرکت کرده است، البته این خود زمینه را برای پویایی و توسعه هرچه بیشتر منابع انسانی فراهم میسازد و مستلزم بکارگیری نگرش دانش و روش شناختی خاص و خلاق میباشد.
برهمین اساس می توان ماهیت و کارکرد اطلاعات را به دانش، ارتباطات را به علوم و فناوریها و رابطه بین اینها را به روش شناختی تحقیق و پژوهش تشبیه کرد، که البته بااعمال روشهای خلاق از جمله روش تفکر حل مساله و تفکر سیستمی می توان با مطلوبیت بیشتری به بهرهوری منابع انسانی رسید.
عوامل موثر بر بهرهوری کل عوامل در اقتصاد
دکتر علیرضا امینی و خانم زهره حجازی آراد، در بخش دیگری از این همایش فاکتورهای موثر بربهرهوری کلی عوامل در اقتصاد ایران را تحلیل کردند. چکیدهای از سخنان ایشان در زیر آمده است:
امروزه رشد بهرهوری کل عوامل مهمترین منبع رشد اقتصادی اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه پیشرو قلمداد می شود و در برنامه چهارم توسعه ایران نیز مقرر گردیده بهرهوری کل عوامل بهطور متوسط سالانه 5/2 درصد افزایش و حدود 3/31 درصد رشد اقتصادی کشور را تامین کند. اگرچه اقتصاد ایران طی چهارسال اول برنامه پنج ساله سوم توسعه موفق شده است نرخ رشد بهرهوری کل عوامل را به 9/0درصد در سال ارتقا دهد ولی نسبت به وضعیت آرمانی تعیین شده در برنامه چهارم توسعه فاصله زیادی دارد. عوامل موثر بر بهرهوری کل عوامل با تاکید بر چهار عامل سرمایه تحقیق و توسعه دولتی، متوسط سالهای تحصیل شاغلان به عنوان جانشین سرمایه انسانی از نوع آموزش، درجه بازبودن اقتصاد به سوی تجارت خارجی و درجه رقابتپذیری اقتصاد در بازارهای جهانی، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تخمین الگو بااستفاده از دادههای آماری سری زمانی سالهای 82-1374 به روش مدل تصحیح خطای برداری (VECM) نشان می دهد در بلندمدت چهار عامل مذکور اثرات مثبت و معنیداری بر بهرهوری داشتهاند. اثر سرمایه تحقیق و توسعه دولتی در مقایسه با سرمایه انسانی از نوع آموزش بیشتر و اثرقدرت رقابتپذیری در بازارهای جهانی در مقایسه با درجه بازبودن اقتصاد بیشتر بوده، ولی بهطور قابل ملاحظهای نسبت به اثر سرمایه تحقیق و توسعه دولتی و سرمایه انسانی کمتر است.
موانع بهرهوری در سطح ملی و بنگاه
موانع و راهکارهای بهرهوری نیروی انسانی و سرمایه در سطح ملی و بنگاهی عنوان مقاله آقای مرتضی عطایی بود. وی در بخشی از مقاله خود چنین آورده است: صاحبنظران و کارشناسان علوم اجتماعی و اقتصادی معتقدند که توجه به بهبود و ارتقای بهرهوری یکی از مهمترین و کارآمدترین راهکارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف میباشد، همچنانکه کشورهای پیشرفته و توسعه یافته رشد و ترقی خود را مدیون این امر مهم میدانند.
اما چرا در کشور ما و بهطور اخص در سازمانهای تولیدی و خدماتی، از مقوله بهرهوری استفاده مطلوبی نمی شود و بهطور جدی به آن توجهی نشده است؟ برای پاسخگویی مناسب به این سوال و پیدانمودن موانع اجرایی آن در این زمینه، باید موضوع مورد مطالعه ،بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
این هدف باید با تشریح چارچوب و فرایند اجرایی مورد نیاز برای ایجاد مدیریت بهرهوری در سازمانها پیگیری و نهایتا باتوجه به عوامل داخلی تاثیرگذار بر بهرهوری (عوامل تحت کنترل مدیریت سازمانها) و نکات کلیدی که هر سازمان باتوجه به شرایط و موقعیت خاص خود در هر مرحله از اجرای فرایند مدیریت بهرهوری (اندازهگیری، تجزیه و تحلیل، برنامهریزی و بهبود بهرهوری)، مورد توجه قرار گیرد و موانع پیادهسازی مدیریت بهرهوری در سازمان نیز تشریح گردد. این موانع بهطور خلاصه شامل عدم تعهد و پشتیبانی عملی مدیریت عالی، فراهم نبودن بستر فرهنگی لازم، عدم ایجاد جایگاه سازمانی مناسب برای بهرهوری، فقدان ایجاد مبانی سیستم مدیریت بهرهوری، عدم توانایی در تعیین شاخصهای مناسب بهرهوری در سطح سازمان و واحدهای مختلف آن، نبود سیستم اندازهگیری بهرهوری، ضعف در تجزیه و تحلیل اطلاعات، عدم برنامهریزی برای بهرهوری، استفاده از روشهای نامناسب بهبود بهرهوری و بیتوجهی به دریافت بازخور از سیستم بهرهوری و بازنگری اطلاعات مورد نیاز بهصورت دورهای و مستمر می باشد.
سرمایه های نامشهود
بهرهوری سرمایه های انسانی، سازمانی و اطلاعاتی موضوعات مهم سخنان دکتر امیر صادقی از سازمان صنایع دفاع بود که خلاصهای از آن در ادامه میآید:
چگونه سازمانها میتوانند برای خلق ارزش ماندگار و متمایز، سرمایهگذاریهای خود را برروی منابع انسانی و بهطور عامتر بر کلیه داراییهای نامشهود خود متمرکز کنند؟ امروز تمام سازمانها ارزش پایدار خود را از طریق بهکارگیری داراییهای نامشهود سازمان نظیر سرمایههای انسانی، پایگاه دادهها و سرمایه اطلاعاتی و سرمایه سازمانی (فرایندهای با کیفیت بالا و قابلیت پاسخگویی به نیازها، نام تجاری سازمان و روابط با مشتری و در نهایت تواناییهای خلاقانه و فرهنگ سازمانی) خلق و حفظ میکنند.
روند حرکت از اقتصاد محصولی بر پایه داراییهای مشهود به سوی اقتصاد دانشی و خدماتی بر پایه داراییهای نامشهود سالهاست که اتفاق افتاده است تا جایی که بعد از ترکیدن حبابهای شرکتهای بزرگی مانند دات کام و…، داراییهای نامشهود که تا پیش از آن در سیستمهای مالی شرکتها به حساب نمی آمدند، بیش از 75 درصد کل ارزش شرکت را تشکیل دادند. در نتیجه میبینیم که میانگین داراییهای مشهود در شرکت یعنی مانده خالص داراییها از بدهیها، کمتر از 25درصد ارزش بازاری شرکت است.
آنچه برای شرکتها درست است برای کشورها نیز درست است. کشورهایی نظیر عربستان و ونزوئلا صاحب مواهب بسیاری هستند ولی سرمایهگذاری اندکی بر روی مردم و سیستمهای خود کردهاند و در نتیجه به نسبت هرشخص ستانده بسیار کمی ایجاد میکنند و نرخ رشد بسیار پایینی را نسبت به کشورهایی نظیر سنگاپور و تایوان که منابع طبیعی اندکی دارند ولی برروی انسانها و سرمایه اطلاعاتی و سیستمهای داخلی کارآمد سرمایهگذاری سنگینی کردهاند، تجربه میکنند.
بدون توصیف جامعی از استراتژی، مدیران نمیتوانند استراتژی را با موفقیت میان خود و کارمندانشان جاری کنند. بدون شک بانداشتن درک مشترکی از استراتژی، مدیران نمیتوانند نظامی حول آن ایجاد کنند و بدون وجود نظم، مدیران نمیتوانند استراتژیهای جدید خود را در مقابل رقابت جهانی، آزادسازی، سلطه مشتریان، فناوری پیشرفته و مزیت رقابتی که توسط داراییهای نامشهود بهخصوص سرمایههای انسانی و اطلاعاتی جهتدهی میشود پیاده کنند.
هماهنگی استراتژیک ارزش داراییهای نامشهود را تعیین میکند. درجه رشد و یادگیری در روش امتیازی متوازن (کارت امتیازی متوازن) داراییهای نامشهود سازمان و نقش آنها را در رشد و بهرهوری سازمان توصیف مینماید.
تقسیم بندی داراییهای نامشهود
سرمایه انسانی: مهارتها، دانش و استعداد کارکنان
سرمایه اطلاعاتی: پایگاه دادهها، نظام اطلاعاتی، شبکهها و زیرساختهای اطلاعاتی
سرمایه سازمانی: فرهنگ، رهبری.
هماهنگی کارکنان، کار تیمی و مدیریت دانش
هیچ یک از داراییهای نامشهود بهتنهایی ارزشی ندارند که جداگانه و مستقل سنجیده شوند. ارزش این داراییها از توانایی آنها برای یاری سازمان در پیادهسازی استراتژی ناشی میشود.
زمانی که این رویکردها در منظر رشد و یادگیری سازمان (داراییهای نامشهود) با استراتژی سازمان هماهنگ و همراستا شوند، بهرهوری و درجه بالایی از آمادگی سازمان بهدست میآید و سازمان توانایی بسیج و حفظ فرایند تغییر مورد نیاز اجرای استراتژی خود را پیدا می نماید و نهایتا خلق ارزش برای ذینفعان (استراتژی بهرهوری و رشد) محقق میشود.
بدون دیدگاه