تعيين و تدوين استراتژيها
پس از تجزيه و تحليل محيطي و مشخص نمودن جهتگيري سازماني، گام بعدي تعيين استراتژيهاي سازمان ميباشد. تعيين استراتژي عبارت است از فرآيند تعيين زمينههاي عملكرد مناسب جهت دستيابي به اهداف سازماني در راستاي مأموريت مؤسسه.
به عبارت ديگر استراتژيها بايد تحليلهاي محيطي را منعكس كرده و سبب رسيدن به مأموريت و اهداف سازماني شوند. روشها و مدلهاي مختلفي براي تعيين استراتژي يا استراتژيهاي سازمان وجود دارد. هر يك از اين مدلها حاوي مفهوم و بينش خاص خود بوده و از تكنيك و دستورالعمل مخصوصي پيروي ميكند. مدل رقابتي پورتر و روش ماتريس SWOT از رايجترين روشهاي تعيين و تدوين استراتژي سازمان به شمار ميروند.
مدل رقابتي پورتر، مشهورترين و كارآمدترين مدل تدوين استراتژي است. اين مدل با تمركز بر عواملي كه سبب كاهش سهم بازار سازمان ميشود به تدوين استراتژي ميپردازد. اين عوامل عبارتند از :
1- تهديدات ناشي از ورود يا رونق گرفتن محصولات جديد (اعم از كالا و خدمات) در بازار.
2- تهديدات ناشي از ورود رقباي جديد و تلاش براي پيشي گرفتن از يكديگر در قلمرو صنعت مورد نظر.
3- قدرت عرضهكنندگان منابع (مواد اوليه، نيروي انساني و . . .) در تحميل خواستههاي خود به سازمان.
4- قدرت خريداران در تحميل خواستههاي خود به سازمان.
پورتر در مدل خود خاطرنشان ميسازد كه با مشخص شدن عوامل فوق ميتوان نقاط قوت و ضعف سازمان را ارزيابي نموده و با استفاده از آن، استراتژيهاي مناسب جهت ايجاد يا تقويت مزيتهاي رقابتي براي سازمان را تدوين كرد.
اما همانگونكه كه ذكر شد روش ماتريسي SWTO دومين روش رايج براي تدوين استراتژيهاي سازماني است.
استراتژيهايي كه بر اساس استفاده از نقاط قوت براي بهرهبرداري از فرصتها پايهگذاراي شدهاند. استراتژيهايي كه بر اساس از بين بردن نقاط ضعف براي بهرهبرداري از فرصتها پايهگذاري شدهاند.
ماتريس SWOT با گردآوري نقاط قوت و ضعف سازمان و فرصتها و تهديدهاي محيطي و تمامي استراتژيهاي متناسب با هر يك از آنها اين امكان را فراهم ميسازد كه مديريت استراتژيك سازمان بتواند با مشاهده و بررسي همزمان تمامي استراتژيها، يك يا چند استراتژي را براي دستيابي به اهداف سازمان اتخاذ نمايد.
اجراي استراتژيها :
بسترسازي و اجراي استراتژيها چهارمين مرحله از فرآِيند مديريت استراتژيك است كه استراتژيهاي تدوين شده را به مرحله اجرا ميگذارد. به منظور اجراي درست و منظم استراتژي داشتن برنامه اجرايي ضروري است. بر همين اساس موضوع برنامهريزي
جاي اسكن
استراتژيك بحثي است كه در بخشهاي بعدي به آن اشاره خواهد شد. اما جهت اجراي موفقيتآميز استراتژيها به چهار مهارت بنيادين نياز است اين مهارتها عبارتاند از :
الف) مهارت تعامل (Interacting Skill) : كه عبارت است از توانايي اداره كردن افراد هنگام اجراي استراتژي، مديراني كه ترسها و نااميديهاي سايرين در خصوص اجراي استراتژي جديد را درك ميكنند، آمادگي اين را دارند كه بهترين اجراكننده باشند. اين مديران تأكيدشان بر اعضاي سازمان و گفتگو براي يافتن بهترين روش اجراي استراتژي است.
ب) مهارت تخصيص(Allocating Skill) : كه عبارت است از توانايي تهيه و تدارك منابع ضروري سازماني براي اجراي استراتژي. مجريان موفق استراتژيها در برنامهريزي امور، بودجهبندي مالي و زماني و تخصيص ساير منابع حياتي استعداد زيادي دارند.
ج) مهارت نظارت(Monitoring Skill) : كه عبارت است از توانايي استفاده از اطلاعات براي مشخص كردن اين امر كه آيا مانعي بر سر اجراي استراتژي به وجود آمده است يا خير.
مجريان استراتژيها در صورتي موفق ميشوند كه سيستمهاي بازخورد اطلاعاتي به وجود آورند و پيوسته از وضعيت اجراي استراتژيها گزارش بگيرند.
د) مهارتهاي سازمانده (Organizing Skill) : كه عبارتست از توانايي ايجاد يك شبكه از افراد در سر تا سر سازمان كه ميتوانند به هنگام بروز مشكل در اجراي استراتژي، به حل آن مشكل كمك كنند. مجريان موفق اين شبكه را طوري طراحي ميكنند تا افراد آن بتوانند از عهده انواع خاصي از مشكلات قابل پيشبيني برآيند.
به طور كلي، اجراي موفقيتآميز يك استراتژي نيازمند افراد كارآمد تخصيص منابع مورد نياز، نظارت بر روند اجرا و حل به موقع مشكلات به وجود آمده در مراحل اجرا ميباشد و شايد بتوان گفت تجربه ثابت كرده است كه دانستن اينكه چه افرادي ميتوانند مشكلات را حل كنند و قادرند به محض بروز مشكلات به رفع آنها بپردازند، از مهمترين ضرورتهاست.
كنترل و ارزيابي استراتژيها
كنترل استراتژي به عنوان آخرين گام مديريت استراتژيك، شامل نظارت و ارزيابي فرآيند مديريت استراتژيك بوده و نقش تضمين عملكرد مناسب اين فرآيند را برعهده دارد. كنترل تمامي ابعاد تجزيه و تحليل محيطي، پايهگذاري جهتگيريهاي سازماني، تعيين و تدوين استراتژيها، اجراي استراتژيها، حتي نحوه كنترل استراتژيها را دربردارد. شايان ذكر است كه براي اجراي استراتژيها بايد آنها را به تاكتيك و برنامههاي عملي مربوطه تقسيم نمود. روشن است كه استراتژيها قابل كنترل نيستند، مگر اينكه برنامههاي عملي آن اجرا و كنترل شوند.
بدون دیدگاه