چکیده: در دنیای امروز هیچ چیز به اندازه خوشبختی نسل بشر اهمیت ندارد. در چند دهه گذشته و قبل از آن، تنها، سرانه تولید ناخالص ملی بالا، نشانه کامیابی ملتها به حساب می آمد. اما دغدغة توسعه در پارادایم جدید، خوشبختی چندجانبه نسل بشر است. مقاله پیش رو، ضمن معرفی الگوهای نوظهور در مفاهیم توسعه به مرور مبانی و لزوم توجه به پایداری توسعه (توسط ملتها و دولتها) می پردازد.
مقدمه
مفهوم توسعة پایدار تاکنون به روشهای گوناگون در قالب مفاهیم متنوعی استفاده شده است، اما محوری¬ترین ایده، مربوط به کمیسیون جهانی توسعه و محیط زیست بوده که در 1987 تببین شده است. بر اساس این تعریف، توسعه¬ای پایدار است که بتواند «احتیاجات نسل حاضر را بدون فدا کردن توانایی نسلهای آینده برای برآورده¬سازی نیازمندی¬هایشان تأمین کند.» (World Commision on Environment and Development, 1987). از آن هنگام این بیان موجز و پرمحتوا بهطور گسترده از سوی دولتها، نهادهای بین¬المللی، سازمانها و شرکتهای تجاری، مؤسسات علمی و دانشگاهی و گروههای غیردولتی پذیرفته و به کار گرفته شده است (Gladwin, 1997). براین اساس ¬به موازات آن که ارتباط میان رشد اقتصادی و ابعاد اجتماعی و زیست¬محیطی توسعه بهتر درک می¬شود، متخصصان و اقتصاددانان بر این مهم هم¬نوا می¬شوند که توجه یک¬جانبه به رشد اقتصادی، به نحو اجتناب¬ناپذیری توسعه را ناپایدار می¬سازد، یعنی نمی¬تواند برای مدت طولانی به همین سیاق ادامه یابد. (Soubbotina, 2004).
دغدغة توسعه در پارادایم جدید، خوشبختی چندجانبه نسل بشر است. بر این مبنا سرانه¬ تولید ناخالص ملی بالا لزوماً نشانه خوشبختی مردم یک جامعه نیست، چرا که معیارهای دیگری نیز در این بین تأثیرگذارند که تولید ناخالص ملی با رویکرد اقتصادی محض، آنها را پوشش نمی¬دهد. امروزه ادبیات توسعه با گذر از توجه صرف به سرمایه¬های فیزیکی، دیگر انواع سرمایه¬های تأثیرگذار در فرایند توسعه همانند سرمایه¬های طبیعی (شامل مواردی همچون: خدمات، کارکردها، فرایندها و منابع زایش¬پذیر بیولوژیک در کنار منابع زمینی زایش¬ناپذیر نظیر مواد معدنی، سوختهای فسیلی، آب¬های زیرزمینی و …)، سرمایه¬های انسانی (شامل مواردی همچون: دانش، مهارت، سلامتی، تغذیه، ایمنی، امنیت و انگیزه انسانها) و سرمایه¬های اجتماعی (شامل مواردی همچون: انسجام اجتماعی، اعتماد متقابل، تشخص فرهنگی، مشارکت¬پذیری و تشریک مساعی در امور، برابری فرصتها، آزادی تشکلهای صنفی، نظم و …) را نیز مورد توجه قرار داده است. (Gladwin et al., 1995, White, 2004)
این نوشتار در ادامه، الگوهای نوظهور در مفاهیم توسعه را معرفی و سپس مبانی علمی الگوی راهبردی ارزیابی پایداری توسعه را تببین میکند.
الگوهای نوظهور در مفاهیم توسعه
پارادایم¬های جدید توسعه، معیارهای اقتصادی را تنها، نمایندة بخشی از نیازهای نسل بشر می¬داند. برای مثال سازمان ملل متحد برای سنجش میزان توسعه¬یافتگی کشورها، از الگویی با شاخص ترکیبی به نام “شاخص توسعه انسانی” (Human development index) استفاده می¬کند. این الگو شامل یک میانگین ساده از سه شاخص بیان¬کنندة موفقیتهای یک کشور در بهداشت و سلامتی، آموزش و استانداردهای زندگی است. بهداشت و سلامتی، با امید به زندگی در هنگام تولد سنجیده می¬شود. آموزش، دربرگیرنده سواد خواندن و نوشتن بزرگسالان جامعه و میزان ثبت¬نام در مقاطع ابتدایی، متوسطه و عالی است و استانداردهای زندگی نیز در قالب درآمد سرانه بر حسب قدرت خرید تعادلی بیان می¬شود. (UNDP, 2005)
اهمیت شاخص توسعه انسانی در آن است که رتبه توسعه¬یافتگی کشورها در آن نتیجه متفاوتی را نسبت به شاخصهای صرفاً اقتصادی (نظیر تولید ناخالص ملی) به بار می¬دهد. برای مثال، کشورهای عربستان سعودی، تایلند، ویتنام، و گواتمالا با درآمد ملی سرانه متفاوت، دارای شاخص توسعه انسانی تقریباً یکسانی هستند. اما ویتنام بسیار بهتر از عربستان سعودی توانسته است منافع حاصل از درآمد اقتصادی خود را در قالب افزایش “کیفیت زندگی” مردم بهکار بندد.
یکی دیگر از الگو¬های¬ ترکیبی برای سنجش توسعه در پارادایم جدید “الماس توسعه” (Development Diamonds) است که توسط بانک جهانی استفاده می¬شود. این الماس چهار شاخص اجتماعی و اقتصادی را در مورد هر کشور به تصویر می¬کشد و ترکیب این چهار شاخص را با مقدار متوسط آنها در کشورهای همگروه درآمدی (کشورهای کم¬درآمد، درآمد متوسط، و درآمدبالا) مقایسه می¬کند.
امید به زندگی در هنگام تولد، ثبت¬نام در مقاطع تحصیلی (مقدماتی یا متوسطه)، دسترسی به آب سالم، و درآمد سرانه، چهار شاخصی است که در هر یک از محورهای الماس نشان داده می¬شوند. شکل 1 یک نمونه الماس توسعه را برای دو کشور با درآمد متوسط یعنی چین و بوتسوانا نشان می¬دهد. مشخص است که بوتسوانا در شاخص درآمد سرانه، بسیار بالاتر از کشورهای همگروه خود قرار گرفته، اما در شاخص دسترسی به آب سالم بسیار ضعیف عمل کرده است. این واقعیت بار دیگر اهمیت یک رویکرد متوازن به توسعه و ملاحظة ابعاد مختلف آن را یادآوری می¬کند.
بر اساس چنین الگوهایی طرفداران توسعة پایدار پاسخگویی به نیازهای آینده نسل بشر را، وابسته به تعقیب اهداف متوازن اجتماعی، اقتصادی و زیست¬محیطی در فراگرد توسعه می¬دانند. ممکن است این اهداف در کوتاه¬مدت با هم در تعارض به نظر برسند، اما در بلندمدت یکدیگر را تقویت می¬کنند. برای مثال به منظور پایدار ماندن رشد اقتصادی، این رشد می¬بایست بر حجم مشخصی از منابع و خدمات، نظیر جذب آلودگی¬ها و بازتولید منابع، متکی باشد و استفاده مسئولانه از منابع زیست¬محیطی سبب می¬شود تا منابع لازم برای رشد اقتصادی کشورها باقی بماند و پایداری توسعه را در درازمدت رقم بزند.
بدین¬ترتیب توسعه¬ای پایدار تلقی می¬شود که خواسته¬های ذینفعان مختلفی را از نسل حاضر و نسلهای آینده برآورده سازد و این مهم را همزمان در سه حوزه اقتصادی، اجتماعی و زیست¬محیطی محقق کند (United Nations, 2006). اهداف توسعه پایدار را معمولاً در سه حوزة اقتصادی، اجتماعی و زیست¬محیطی دسته¬بندی و شاخصهایی را برای اندازه¬گیری توسعه¬یافتگی در این جنبه¬ها تعریف می¬کنند. حوزة اجتماعی، شاخصهایی را مورد توجه قرار می¬دهد که در ارتباط مستقیم با انسان است و به عنوان تسهیل¬گر یا بازدارندة فرایند ارتقای کیفیت زندگی مردم در جوامع عمل می¬کند. حوزة اقتصاد، ناظر بر چگونگی توزیع و استفادة از منابع محدود مورد نیاز برای ارتقای زندگی مردم است و بالاخره حوزة زیست¬محیطی مربوط به منابع طبیعی زایش¬پذیر و زایش¬ناپذیری است که فضای عمل و زندگی انسان را تشکیل می¬دهد.
اهداف اجتماعی، مسائلی نظیر اشتغال کامل، آموزش، بهداشت، امنیت، مشارکت و… را دربر میگیرد. در حوزه اهداف اقتصادی، رشد، کارایی، ثبات و… مهم تلقی میشود و محیطزیست سالم، استفاده منطقی از منابع طبیعی و محافظت از آنها در حوزه اهداف زیست محیطی میگنجد.
الگوی راهبردی اندازه¬گیری پایداری توسعه
الگوهای اندازه¬گیری توسعة پایدار با در نظر داشتن مفاهیم معرفی¬شده در بخش قبل تلاش دارند تا رشد اقتصادی جوامع را در کنار وضعیت ارزشهای زیست¬محیطی و خدمات اجتماعی جامعه بررسی کنند. در این الگوها پایداری توسعه با ملاحظه پاسخگویی آن به نیازهای حال و آینده نسلها، حفاظت و توسعة سرمایه¬های طبیعی و سرمایه¬های انسانی و اجتماعی بررسی می¬شود (Soubbotina, 2004).
بانک جهانی توسعة پایدار را “فرایند مدیریت سبدی (Portfolio) از داراییها به منظور حفظ و اعتلای فرصتهایی می¬داند که مردم پیش رو دارند.” بانک جهانی این سبد را متشکل از سه دسته سرمایه¬ فیزیکی، طبیعی و انسانی می¬داند و بر این اساس شاخصی به نام “ذخیره خالص تعدیل¬شده” را برای اندازه¬گیری توسعه پایدار مطرح می¬کند. نحوه محاسبه ذخیره خالص تعدیل¬شده در شکل 2 نشان داده شده است. همانطور که مشخص است این شاخص نرخ واقعی ذخیره را در یک اقتصاد پس از محاسبة میزان کاهش یا افزایش سرمایه¬های فیزیکی، طبیعی و انسانی می¬سنجد (Bolt et al., 2002).
الگوی راهبردی توسعه پایدار بر اساس مفهوم ذخیرة خالص تعدیل¬شده، پیشنهاد شده است (Gladwin, 2000). این الگو، که در شکل 3 نشان داده شده است، سرمایه¬های طبیعی و اجتماعی را اولویت داده است و آنها را بیش از آن که در قالب جایگزین داراییهای مصنوع بشر بنگرد، به عنوان مکمل آن فرض می¬کند. چون بهره¬وری هر نوع سرمایه به وجود انواع دیگر وابسته است، پس هر گونه سرمایه معرفی¬شده در الگو می¬بایست بطور مجزا سالم باقی بماند- به معنای دیگر برخلاف پیش¬فرض مهم اقتصاد نئوکلاسیک هیچ کدام از سرمایه¬ها نمی¬توانند جای خالی دیگری را پر کنند- بدین¬ترتیب کارکرد سرمایه¬های مصنوع بشر (شامل: کالاهای مصرفی و تولیدی نظیر کارخانه¬ها، ساختمانها، ماشین¬آلات، ابزار، فناوریها، زیرساختها، و سایر محصولات ساخت بشر) را می¬بایست با ملاحظه تأثیر آن بر چهار نوع سرمایه اصلی توانمندساز- یا محدودکننده–¬ نگریست:
1. سرمایه زیستمحیطی (شامل خدمات، کارکردها، فرایندها و منابع زایش¬پذیر طبیعی).
2. سرمایه مادی (شامل منابع طبیعی زایش¬ناپذیر نظیر مواد معدنی، سوخت¬های فسیلی، آبهای زیرزمینی).
3. سرمایه انسانی (شامل دانش، مهارت، سلامتی، تغذیه، ایمنی، امنیت و انگیزه انسانها).
4. سرمایه اجتماعی (شامل جامعه مدنی، انسجام اجتماعی، اعتماد متقابل، تشخص فرهنگی، هنجارهای تبادل و معامله، برابری، توانمندسازی، آزادی تشکل و اتحادیه¬های صنفی، نظم و مواردی از این دست که همکاری و تشریک مساعی برای دستیابی به منافع متقابل را در روابط اقتصادی و اجتماعی تسهیل می¬کند).
نواحی چهارگانه الگوی راهبردی شکل3 نشان¬دهنده وضعیتهایی است که یک جامعه می¬تواند در آن قرار داشته باشد. در ناحیه فقرزا رشد جامعه با نابود کردن منابع، اتلاف سرمایه¬های کنونی و نابود کردن سرمایه نسلهای آینده صورت می¬گیرد. سرمایه¬گذاری روی حفاظت یا جایگزینی منابع انجام نمی¬شود و سیاستهای جذاب اقتصادی براحتی بنیان میراث بشر و روابط اجتماعی را تضعیف می¬کند. ناحیه طبیعت¬محور ناحیه¬ای است که در آن فعالیتهای اقتصادی به سمت مطابقت با اصول طبیعی پیش می¬رود، اما با نادیده گرفتن سرمایه¬های انسانی و اجتماعی. در این ناحیه نبود آلاینده¬ها- در اثر پیشرفتهای فناوری- از بیکاری دهها هزار نفر مهمتر فرض می¬شود و طبیعت¬گرایی افراطی، گاهی منجر به ایجاد تنشهای اجتماعی می¬شود. ناحیه¬سوم، ناحیه انسان¬محور است که درآن تمرکز تنها روی برطرف کردن نیازهای انسان صورت می¬گیرد و فعالیتهای اقتصادی به سمت برطرف کردن نیازهای بشر پیش می¬رود و در اثر آن منابع طبیعی نسلهای آینده به نابودی می¬گراید. آخرین ناحیه مورد بررسی، ناحیه پایداری خطاب می¬شود. در این ناحیه پیشرفت اقتصادی و فناوری با در نظرگرفتن اصول طبیعی، بر منافع انسان متمرکز می¬شود، منابع رشد اقتصادی با تکیه بر منابع نامحدود (نظیر نور خورشید، باد، جریان آب و مانند آنها) انتخاب می¬شوند، استفاده از منابع زایش¬ناپذیر با سرعتی کمتر از سرعت بازتولید آنها یا نهایتاً با سرعتی معادل بازتولید آنها صورت می¬گیرد و عوامل انسانی و اجتماعی مد نظر سرمایه¬گذاران و مدیران فرایندهای توسعه اقتصادی قرار می¬گیرد.
میزان پایداری توسعه در این الگو، بسته به آن است که فعالیتهای اقتصادی جامعه بنحوی سامان یابد که سرمایه¬های چهارگانه زیستمحیطی، مادی، انسانی و اجتماعی جامعه هدف توسعه، از سطح حداقلی مندرج در سبد توسعه پایدار (دایره وسط شبکه) فروتر نرود. بالندگی توسعه، زمانی تداوم می¬یابد که سرمایه¬گذاری و توسعه سرمایه¬های چهارگانه سبد، گسترش پیدا کند و جامعه هدف توسعه را در ناحیه شمال شرقی(ناحیه پایداری) شبکه قرار دهد.
جمع بندی
در این نوشتار پارادایم¬های نوظهور توسعه مورد کنکاش قرار گرفت. بررسی مدل¬های کلاسیک توسعه که به صورت تک بعدی بر توسعه صرف اقتصادی تمرکز دارد، نشان می¬دهد که این مدل¬ها در عصری که در آن محیط¬زیست، جهانی بوده و پیوسته با آلودگیهای ناشی از رویکردهای سودامنشانه در فراگرد توسعه، همراه است چندان کاربردی ندارد. بکارگیری این مدل¬ها که با نادیده انگاشتن ابعاد انسانی، اجتماعی و زیست محیطی توسعه همراه است، پیامدهای پویایی را ایجاد می¬کند که در درازمدت، عوامل اصلی توسعه¬یافتگی به جای آنکه به عنوان پیش¬ران در فرایند توسعه عمل کنند، در مقابل آن قرار می¬گیرند. این گونه توسعه¬ها را اصطلاحاً “ناپایدار” می¬نامند. مطالب آمده در این نوشتار نشان می¬دهد که مطلق نگری نسبت به گسترش سرمایه¬های فیزیکی که انسان را در کانون توجه انسان قرار می¬دهد(انسان¬گرایی)، سبب کاهش سرمایه¬های طبیعی برای نسل¬ امروز و فردای بشر می¬شود. همچنین، یک¬جانبه نگری نسبت به محافظت و گسترش سرمایه¬های طبیعی که طبیعت را در کانون توجه انسان قرار می¬دهد(طبیعت¬گرایی)، سبب کاهش سرمایه¬های انسانی و اجتماعی برای نسل¬ امروز و فردای بشر می¬شود. بنابراین هر دو رویکرد انسان¬گرایی صرف و طبیعت¬گرایی محض، با تاخیرهای زمانی، سبب ایجاد ناپایداری در توسعه می¬شوند. عمق پیچیدگی پویا در فرایند توسعه زمانی هویدا می¬شود که رویکردهای یاد شده از طریق توجه افراطی یا تفریطی به حفظ سرمایه¬های طبیعی یا گسترش سرمایه¬های فیزیکی، به تهی¬سازی سرمایه¬ها برای آیندگان منجرشود که در این صورت اصطلاحا گفته میشود توسعه فقرزا عمل کرده است. متولیان امر توسعه بایستی توجه داشته باشند در صورتی¬که ناپایداری توسعه از یک سطح آستانه¬ای فروتر رود بازگشت به عقب(بازگشت به پایداری) به هیچ وجه امکان¬پذیر نیست. به عنوان مثال نگاه صرف اقتصادی به فرایند توسعه تهران سبب گسترش آلودگی هوا و بالا رفتن سطح آستانه پیچیدگی ترافیک این شهر شده و این امر نیز خود به پایین آمدن سطح آستانه ناپایداری توسعه در تهران بزرگ دامن زده است.
منابع
BOLT, K., MATETE, M. & CLEMENS, M. (2002) Manual for Calculating Adjusted Net Savings, Washington D.C., The World Bank Environment Department.
GLADWIN, T. N. (1997) Developing reputations for global sustainability. Stern Business 4, 28-31.
GLADWIN, T. N. (2000) A Call for Sustainable Development. Mastering Strategy. Harlow, Financial Times / Prentice Hall.
GLADWIN, T. N., KENNELLY, J. & KRAUSE, T. (1995) Shifting Paradigms for Sustainable Development: Implications for Management Theory and Research. Academy of Management Review, 20 (October), 874-907.
SOUBBOTINA, T. P. (2004) Beyond Economic Growth; An Introduction to sustainable Development, Washington, D.C., The World Bank.
THE WORLD BANK (2006a) What is Sustainable Development? Washington D.C., The World Bank Group.
THE WORLD BANK (2006b) Where is the Wealth of Nations? Measuring Capital for the 21st Century, Washington D.C., The World Bank Group.
THE WORLD BANK (2006c) World Development Indicators, Washington, D.C., The World Bank Group.
UNDP (2005) Human Development Report 2005;International cooperation at a crossroad, New York, United Nations Development Program.
UNITED NATOIONS (2006) Trends in Sustainable Development, New York, United Nations, Department of Economic and Social Affairs.
WHITE, C. (2004) Strategic Management, New York, Palgrave Macmillan.
WORLD COMMISION ON ENVIRONMENT AND DEVELOPMENT (1987) Our Common Future, Oxford, Oxford University Press.
بدون دیدگاه