زمانيکه نظريه CIX براي اولين بار در سالهاي اوليه حيات وب مطرح شد، هنوز ميلياردرهاي امروز جهان چون لري پيج نمي دانستند که چه آينده اي در انتظارشان است و روزي با گوگل جزء ثروتمندان جهان خواهند بود.
نظريه CIX معتقد بود که اينترنت مي بايست از خاصيت سياسي صرف خارج شود و قدم به سمت تجارت و اقتصاد عمومي بر دارد. اين نظريه آنچنان خردمندانه بود که افق برتريهاي اقتصادي را با گذشت زمان پديدار کرد، تا جايي که امروز هر کسي که به دنبال سرمايه گذاري مطمئن، با ريسک کم و سودآور است و در عين حال مي خواهد ره صد ساله را آسان و بي دردسر طي کند، به سراغ تجارت الکترونيک مي آيد، تجارتي که تنها يک حرف e به آن اضافه شده است، اما همين يک حرف يعني دنيايي شگرف و متفاوت که به جرئت مي توان گفت اين e کوچک به معني رهايي از تمامي قيد و شرط هاي دست پاگير سنتي است، بدون آنکه خدشهاي به قانون و حريم ديگري وارد شود.
تعريف شما از تجارت الکترونيک يا همان e-commerce چيست؟ تجارت اصلا يعني چه؟ يک تاجر چگونه امرار معاش مي کند؟ اصلا تاجر به چه کسي مي گويند؟
قرار نيست حتما زماني که با لفظ تجارت مواجه مي شويد، چهره يک مرد ميانسال با موهاي جو گندمي و دکمههاي براق سر آستين را به خاطر بياوريد که کمتر از ارباب صدايش نمي کنند.
لزوما قرار نيست يک تاجر از ابتدا ميليونر باشد چرا که اگر قرار بود ثروت و دارايي بيانگر نقش و جايگاه يک نفر باشد چه بسا که متخلفان اجتماعي مانند سارقان حرفه اي و اختلاس کنندگان، تجار خبره به شمار مي رفتند. اما همه چيز به اين سادگي ها هم نيست.
تجارت ،ذهن خلاق، ريسک پذيري و آيندهنگري را مي طلبد. در غير اين صورت بهتر است، كار اداري را ترجيح دهيد.
تجارت کردن از خريدو فروش واسطهاي و يا مستقيم چاي از يک توليد کننده معني مي دهد، تا خريد و فروش يک قطعه لوازم صنعتي. اما آيا هر کسي که دست به خريد فروش مي زند ،يک تاجر است؟ اگر اينگونه باشد که مي بايست همه مردم کره خاکي يک تاجر باسابقه باشند_
نه _شيوه خريد فروش و چگونگي ارتباطات در بازار، تعيين کننده هويت اصلي شماست. تاجر کسي است که با هوش و ذکاوت خود رفتار بازار و همکاران و نيز رقباي خود را زير نظر ميگيرد و از اشتباهات آنان به نحوه احسن به نفع خود وبراي پيشرفت خود استفاده مي کند. دقيقا مانند بازي شطرنج، قانون بازي اين است که اگر مهره حريف را نزنيد قطعا او شما را مي زند، حال ممکن است عمدا اسب خود را در معرض خطر قرار دهيد تا با يک حرکت اشتباه از سمت حريف خانه هاي جلوي شاه باز شود و وزير شما کار را تمام کند. کيش…مات_
اما يک کاسب چنين طرز تفکري ندارد، در جامعه ما يک بقال کاسب به شمار مي رود، در صورتي که شغل ها تعيين کننده نيستند، بلکه اخلاق کاري تعيين کننده بسياري از موارد است. از سوي ديگر پول در آوردن از هر راهي برخلاف اصول کاري و حرفه اي يک تاجر است.
قرار نيست هر کسي که جنسي را در برابر پول گزافي مي فروشد، تاجر تلقي کنيم، چرا که فروشندگان مواد مخدر که بنيانهاي سلامت روحي و رواني و جسمي يک جامعه را با خطر مواجه مي سازند گزافترين معاملات روز جهان را انجام مي دهند.
به صورت خلاصه مي توان گفت هرگز در مرام تاجر، هدف وسيله را توجيه نميکند و اصول اخلاقي او را به يک چهره محبوب و قابل احترام تبديل ميكند.
فکر مي کنم تجارت و تاجر را به خوبي شناختيد؛ اما تجارت الکترونيک چيست؟ تجارت الکترونيک نشانه هاي همان هوش سرشار يک تاجر است که پيش از اين گفتم .چرا که با استفاده سنجيده از نا پايداري به دو فاکتور زمان و مکان در فضاي مجازي، نه تنها هزينه سرمايهگذاري را کاهش داده و به صورت شگفت آوري زمان را براي خود نگاه داشته است، بلكه به سود سرشار و راندمان کاري و تجاري بالايي نيز دست يافته است و اين تنها راز موفقيت فعلي اوست. متاسفانه در کشور ما اکثرا گمان مي کنند، خريد يک کالا از فروشگاههاي اينترنتي يعني تجارت الکترونيک و اين در صورتي است که اگر يک فروشگاه الکترونيک يعني تجارت الکترونيکي،پس تا الان ما از کدام هوش و استعداد بي نظير تاجر صحبت مي کرده ايم؟
تجارت الکترونيک يک موقعيت کاملا استثايي ا ست که به ما امکان مي دهد تا با قدرت خارق العاده ارتباطات در علم فناوري اطلاعات با انواع شبکه هاي کامپيوتري به خريد فروشهاي سريع و مفيد بپردازيم.
تجارت الکترونيکي امکان معامله هر کالا و سرويس قابل فروش را به صورت مجازي به ما مي دهد.
خواه اين فروش از طريق اينترنت انجام شود و خواه از طريق تله تکست و نکته حائز اهميت اينجاست که واسطهها، گفتگوها و بحثهاي گيج کننده و زمان بر و از اين قبيل به طور چشمگيري حذف مي شود.
البته امروزه تجارت الکترونيک به سمت اينترنت معطوف شده است، پس از همين رو يکي از مهم ترين تجارتهاي توسعه يافته به دست تجارت الکترونيک فروش و کلا معامله کادر ها و موقعيتهاي تبليغاتي در صفحات وب است. براي شروع تجارت به صورت الکترونيک که مطمئنم اينترنتي آن بيشتر مد نظر شماست ،بهتر است ابتدا از شناخت دقيق تجارت، قوانين داخلي و خارجي، شناخت دقيق اينترنت، سرمايه گذاري و اخذ مشاورههاي لازم شروع کنيم.
راه اندازي يک فروشگاه اينترنتي، به صرف آنکه تنها با هزينه اي حدود 150هزار تومان مي توانيم محصولات خود را از طريق اينترنت به فروش برسانيم، کافي نيست و قطعا در طولاني مدت و با ورود و تاييد استاندارد هاي بين المللي در کشور با مشکلات حاد و پيچيده اي مواجه خواهيم شد.
عامل اصلي اين ضررهاي احتمالي، 1 – بخش دولتي به علت کنترل نكردن فعاليت
بخشهاي اجرايي برابر با يک استاندارد بينالمللي و در عين حالي بومي و 2 – بخش خصوصي به علت تمايل به سودجويي از ضعف دانش مخاطبان و استقبال کنندگان از تجارت الكترونيك خواهد بود. اما فراموش نکنيد خود شما نيز يکي از مقصر ان اصلي اين زيانها خواهيد بود، چرا که با عجله به آنچه که خود هنوز دانشي از آن نداشتهايد وارد شدهايد.
يکي از بارزترين نقاط ضعف بازار تجارت الکترونيک در ايران همين فروشگاههاي طرف قرار داد پست هستند. ضعف در بنياد اين نوع معامله گري آن قدر ديده مي شود که تنها سفارش از طريق اينترنت صورت مي گيرد وطرفين معامله(مشتري و فروشنده)براي اينكه مطمئن شوند که مثلا اين سفارش يک شوخي نبوده است و يا اينکه سفارش حتما به او مي رسد به تماس تلفني متوسل مي شوند. نهايتا بعد از تائيدها و طي اين فرايندهاي عجيب مامور پست پس ازگذشت زمان نسبتا طولاني – حدود 7 روز – سفارش را به دست مشتري مي رساند و همان لحظه هزينه را دريافت مي کند.
در نگاه اول ايده جالبي است، شما مطمئن خريد مي کنيد چرا که هزينه را زمان تحويل مي پردازيد. اما فرض کنيد روزي که قرار است سفارش را در منزل تحويل بگيريد به هر دليل در خانه نباشيد، تکليف چيست؟ بله، مرسوله برگشت مي خورد. مي دانيد چرا؟_ چون ممکن است فردي که در خانه بوده است از قبول دريافت سفارش و نيز پرداخت هزينه خودداري کند و نهايتا يک فاجعه شكل ميگيردکه برخي براي حفظ منافع خود از آن به عنوان بوميسازي شدن تجارت الکترونيک نام مي برند_
البته قاعدتا راه هايي براي حذف اين فرايندهاي ابتدايي و پر از ايراد وجود دارد. شرکتهاي معتبر و بزرگ براحتي مي توانند کارتهاي اعتباري و پرداختي کوچکي را طراحي کنند که بسادگي قابل استفاده در محيط فروشگاههاي خود و فروشگاه هاي زير مجموعه آنها باشد. کارت هاي پرداخت الکترونيک که البته بيشتر به حواله شباهت دارند و مشابه آنها دبيت کارتهاي موجود در بازار جهاني هستند، تنها با اين تفاوت که کارتهاي دبيت مورد تاييد بانک ها هستند، اما کارتهاي پيشنهادي، داخلي و ويژه مشتريان هر شركت .
به سوي جامعه اطلاعاتي – افزايش ارزش آفريني فعاليتهاي IT
پيتر ويل و جين روس از محققان مركز پژوهشهاي نظامهاي اطلاعاتي امريكا (CISR) پس از مطالعه و بررسي فعاليتهاي مربوط به هدايت و بكارگيري فناوري اطلاعات در صدها شركت، توجه به ده اصل زير را در افزايش ارزشآفريني فعاليتهاي مبتني بر فناوري اطلاعات موثر دانستهاند:
-1 طراحي فعالانه سازكار هدايت و اجرا: كسب و كارهاي مختلف از شيوههاي گوناگوني براي اين منظور استفاده ميكنند. اين شيوهها معمولا از برآوردن برخي نيازهاي اوليه و گاه مقطعي شروع ميشود، اما مديريت بايد بهدنبال استقرار نظامي مبتني بر اهداف اساسي سازمان باشد. برخورد فعالانه مستلزم هدايت امور توسط مديران ارشد، تخصيص منابع، توجه و پشتيباني از فرايند است. بازنگري و بهبود منظم، بهرهگيري از كمترين سازوكارهاي موثر ممكن، انسجام در اثربخشي، درك جامع از كاركرد مجموعه و هدايت آن توسط مجموعه كوچكي از افراد كه نيازهاي كسب و كار را بخوبي ميشناسند، از ديگر جنبههاي هدايت و اجراي فعالانه است.
-2 دانستن زمان مناسب طراحي دوباره: بازنگري در ساختار كلي مستلزم فراگيري نقشها و روابط جديد است. يادگيري زمانبر است، ليكن طراحي دوباره نيز بندرت انجام ميشود. در اين زمينه بايد به رفتارهايي توجه كرد كه بايد در چارچوب راهبرد سازمان تغيير كنند. يونيسف از فناوري اطلاعات براي تغيير در عمليات و بهبود تسهيم جهاني، مديريت اطلاعات، شفافيت و ارتباطات استفاده كرده است كه البته، تغيير مزبور جنبههاي مختلف ديگري را نيز شامل ميشد كه اجراي آن ماهها طول كشيد. در اين نوع از تغيير، ميتوان از فناوري اطلاعات بهعنوان مشوقي براي تغيير در ديگر ابعاد سود جست.
-3 درگير كردن مديران ارشد: بر اساس بررسيهاي انجام شده، بنگاههايي كه مديران ارشدش درگيري بيشتري در امور داشتهاند، از سازكار هدايتي موثرتري برخوردار بودهاند. آنان بايد به تصميمات راهبردي بپردازند و بههمين ترتيب، مديران اجرايي نيز در سطوح كميتهها، فرايندهاي تاييد و تثبيت و نيز بازنگري عملكرد ايفاي نقش كنند. همواره بايد از ارتباط مناسب سطوح سلسلهمراتب سازمان با يكديگر و بويژه توجه مديران ارشد به اقدامات اطمينان حاصل كرد. اغلب مديران ارشد علاقهمند به ايفاي نقش هستند، ليكن نميدانند چه كنند. بهتر است در چارچوب فعاليتهاي مربوط به هدايت امور فناوري اطلاعات، نقشهاي متناظري براي آنان تعريف و تشريح شود.
-4 تعيين گزينههاي مناسب: هدايت مناسب، همانند راهبرد مناسب مستلزم اتخاذ گزينههاست. نميتوان بهتمامي اهداف دست يافت، ليكن ميتوان و بايد اهداف متضاد را براي بحث و تبادل نظر مشخص كرد. با اينحال، سبك و سنگين تعداد زيادي از اهداف منجر به پيچيدگي كار ميشود. با چند اصل ساده و شفاف كسب و كار ميتوان تحليل مناسبي ارائه كرد و بويژه اصول منعكسكننده آنها را در فناوري اطلاعات تعيين كرد. توجه به نيازها و خواستههاي ذينفعان و گروههاي مختلف و دستيابي به يك اجماع اوليه منجر به تسهيل و رفع تنش بين اهداف خواهد شد.
-5 شفاف كردن فرايند مستثنيسازي: استثنائات، وضعيت كنوني و بويژه، معماري فناوري اطلاعات و زيرساخت را به چالش ميكشد. برخي الزامات مربوط به استثنائات از سبك رفتاري نشات ميگيرند، ولي بسياري از آنها از تحقق نيازهاي كسب و كار ناشي ميشوند. سه عنصر اساسي در رويه مستثنيسازي عبارت است از: تعريف شفاف فرايند و درك آن توسط همه افراد، دسترسي سريع مديريت ارشد به اطلاعات مربوط به وضعيت و انطباق استثنائات با معماري كسب و كار و تكميل فرايند يادگيري سازماني. استثنائات بهعنوان سوپاپ اطمينان تلقي ميشوند و در بسياري موارد منجر به كاهش فشارها و اعمال سازكارهاي موثر در شرايط ويژه ميشوند.
-6 ايجاد انگيزهبخشهاي مناسب: بايد بين انگيزهها و نظامهاي پاداش همسويي لازم را برقرار كرد. بر ايناساس بايد رفتارهاي مختلف مورد ملاحظه قرار گيرند. تمامي اين موارد نيز بايد با اهداف سازمان همسو باشند. از مهمترين موضوعات در اين زمينه ميتوان به همافزايي، خودمختاري يا حتي تركيب واحدهاي كسب و كار اشاره كرد. اگر نظام هدايت فناوري اطلاعات بدرستي طراحي شد، ولي هنوز موثر نبود، بايد ابتدا به سراغ انگيزهها رفت.
-7 تعيين مالكيت و پاسخگويي نسبت به سازكار هدايتي: هدايت فناوري اطلاعات همچون هر فعاليت ديگر در سازمان بايد مالك و پاسخگويي داشته باشد. گروه مربوط بايد در زمينه طراحي سازوكار هدايتي، اجرا و عملكرد آن به فعاليت بپردازد. البته، سازوكار هدايتي نبايد منفك از ديگر فعاليتهاي كليدي باشد و گروه مزبور نيز نبايد فقط به اين امر بپردازد. اعتبار، اثربخشي هزينه، وجاهت قانوني، امنيت و چارچوب راهبردي نظام مزبور از اهميت بسزايي برخوردار است.
-8 طراحي سازكار هدايتي در چندين سطح سازماني: در شروع بايد به تعداد محدودي از راهبردها و اهداف سازماني در اين زمينه توجه كرد. بويژه، چنانچه كسب و كار از بخشهاي كاري، واحدهاي اجرايي يا جغرافيايي متععدي برخوردار باشد، سازوكارهاي هدايتي مجزا ولي مرتبط با هم ضروري است. بهتر است، اين يكپارچگي از واحدهاي جزئي كسب و كار شروع شود و سپس به كل سازمان تسري يابد.
-9 شفافسازي و آموزش: هر چند انجام كامل اين كار با محدوديتهاي روبرو است، ليكن توجه به هر يك از آنها منجر به تاثيرگذاري بر ديگري ميشود. در هر صورت، تحقق آن باعث اعتماد بيشتر به سازوكار هدايتي خواهد شد. از پورتالها و اينترانت ميتوان سازوكارهاي مختلف را به هم مرتبط كرد. در اين پورتالها، وظايف، ابزارها، مقررات، منابع و محصولات تشريح ميشود. هر چه فرايند هدايت مبهمتر باشد، تعداد كمتري از افراد از آن پيروي خواهند كرد. مستندسازي مناسب نقش موثري در موفقيت سازكار هدايتي ايفا ميكند.
-10 بكارگيري سازكار مشترك در شش سرمايه اساسي: در بخشهاي اساسي سازمان بايد سازگاري و همافزايي لازم را برقرار كرد. بهعنوان مثال، چنانچه سازمان در بخش فروش از مشتريان وفادار برخوردار باشد، ولي توليد يا تحقيق و توسعه نتوانند محصول مناسبي ارائه كنند، ارزش سازمان سقوط خواهد كرد. همچنين، چنانچه افراد خلاق از طريق اطلاعات و فناوري مناسب تغذيه نشوند، باز انحطاط در انتظار سازمان خواهد بود. هماهنگي و همسويي مزبور نيز بايد در راستاي نتايج مطلوب قرار گيرد.
بدون دیدگاه